The Mental Muscle
ماهیچه های ذهنی
اگرچه که کارهای فیزیکی در جودو انجام می شود دشوار می باشد اما چنان چه در ورزش های رزمی به هر موفقیتی دست یابیم امری ایده ال می باشد و این بیشتر، همان چیزی است که در سالن ورزش و زندگی و در نتیجه توانایی ما در کنترل و مهار نیروی ذهن، عایدمان می گردد و این مهارت همان چیزی است که باعث تمایز موفق ترین ورزش های رزمی دنیا نسبت به سایر ورزش ها می شود.
چرا برخی از مردم در کار، ورزش و زندگی خود به موفقیت های بزرگ دست می یابند؟ تمامی ما با پتانسیلی یکسان به دنیا می آییم اما مهم ترین چیزی که ما را از سایرین متمایز می سازد این است که بدانیم چگونه ذهن خود را کنترل کنیم.
ذهن انسان از دو بخش آگاه و نیمه آگاه تشکیل شده است. ذهن اگاه به هر چیزی در زمینه آگاهی ما در لحظه حال میپردازد در حالی که ذهن نیمه آگاه، آن بخش از مغز است که مسئول حفظ هر چیزی است که مربوط به آگاهی زمان حال نباشد. ذهن آگاه بخش تحلیلی مغز انسان است یعنی محدوده ای که می تواند افکار مثبت و منفی را تصور یا ایجاد نماید. در اثر استفاده درست از ذهن آگاه می توانیم جهت زندگی را در راستای دلخواه خود قرار دهیم. ذهن نیمه آگاه آن بخش از مغز است که انسان را به ایجاد آن چه که در ذهن اگاه خود وبه صورت واضح و روشن دیده است تحریک می نماید و این همان شخصی آماده اجرای دستورات شماست. افکار مثبت یا منفی به عنوان دستوراتی که باید همیشه اطاعت شوند همیشه توسط بخش نیمه آگاه دریافت می گردد و تنها چیزی را به شما ارائه می دهد که در مورد آن فکر می کنید. پس بسیار مهم است که بدانید آن چه را در ذهن آگاه خود می بینید یا فکر میکنید به وقت خود به شما تحویل می شود. پس در حق خود لطف نموده وتنها به آن چه که میخواهید فکر کنید نه به چیزی که نمی خواهید.
نقطه مشترک تمامی انسان های تاثیرگذار و کارآمد این است که آنها ذهن آگاه خود را پرورش می دهند و می آموزند که چگونه افکار خود را کنترل نمایند و مهارت درک و شناخت خود را در هنگام ورود افکار منفی تقویت نموده و قادرند تا بلافاصله آنها را شناخته و آن را با افکاری مثبت معاوضه کنند.
چنان چه ذهن نیمه آگاه کلید موفقیت باشد، چگونه از آن بهره میگیریم؟
در ابتدا و پیش از آن که به چیزی دست یابید باید چند هدف را برای خود در نظر بگیرید و بدانید که می خواهید در زندگی خود به چه چیزهایی برسید. استراتژی های خاصی وجود دارد که برای دست یابی به موفقیت در هر کاری باید به کار گرفته شود:
- یک لیست از خواسته های مهم خود تهیه نمایید و اهداف خود را نیز در نظر داشته باشید.
- اهداف خود را دسته بندی نمایید، مثلا اهداف شخصی، اجتماعی، معنوی ، مالی ، شغلی و خانوادگی
- اهداف خود را بنویسید
- اهداف خود را در سه گروه کوتاه مدت، متوسط و دراز مدت اولویت بندی کنید
- موقعیت کنونی خود را ارزیابی کنید
- موانعی را که بین شما و اهدافتان قرار گرفته اند، مشخص نمایید
- راه حل هایی را برای برطرف کردن موانع پیدا کنید
- برنامه ای را برای انجام کارهای خود طراحی نمایید.
- مهلتی را برای دست یابی به هدف خود مشخص کنید
- لیستی از مزایای شخصی دست یابی به اهداف خود تهیه نمایید.
- تلاش کنید تلاش کنید و باز هم تلاش کنید
- نتایج کارهای خود را بررسی نمایید.
- تلاش های خود را هم جهت نموده و برنامه ای را برای تغییر مسیر طراحی کنید
- الگوهای فکری خود را مجددا برنامه ریزی نمایید یعنی افکاری که سیستم اعتقادی، تصمیم گیری، علایق و ایمان شما را مدیریت می کند و بر نتایج حاصل از رفتار و عملکردتان تسلط دارد. شاید انجام کارهای ذکر شده دشوار به نظر برسد اما واقعا این گونه نیست. با انجام این کارها فرآیندی را تجزیه می کنید که به طور غیر ارادی در تمام جنبه های زندگی روزمره ما جریان دارد، شاید ندانید که در حال انجام این کار هستید اما این کار را به طور غیر ارادی انجام می دهید با تجزیه آنها به این مراحل به شناختیبهتر از این فرایند رسیده و در ادامه این مسیر، که نتایجی بزرگ به دنبال دارد، استوارتر میگردید.
ماهنامه ورزشی قهرمان /مرداد 1390